- گل موگه
- گل برف گل برفک از گیاهان
معنی گل موگه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عنوانی برای مرد درویش، درویش
نقش گل و بوتۀ گل بر روی پارچه و فرش یا چیزی دیگر
مهره یا گلولۀ کوچک که از گل درست کنند، مهرۀ کمان گروهه
جنباندن انگشتان و خاریدن زیر بغل پهلو و کف پای مردم تا بخنده در آیند غلغلچ غلغلک
پونه تازه و جوان: گل پونه نعنا پونه
نقش گل در جامه و غیره، بطور مطلق نقش و نگار بر روی کاغذ و جامه و پارچه های ابریشمین و امثال آن باشد
گلوله و مهره ای که از گل سازند، مهره کمال گروهه (خصوصا) : هر صحبتی که گفت بدو رد کنی و باز اندر دهان نهیش چو گل مهره در تفک. (سوزنی)، کره زمین، آدمی (که گویند از خاک سرشته شده)
درویش عنوانی است که به درویشان دهند
گل سرخ از گیاهان
گل سرخ
گلوله و مهره ای که از گل سازند، کره زمین
کورکی که بعلت دست آلوده مالیدن در پلک چشم زیر مژه پیدا میشود
دانه یا کورکی که به علت مالیدن دست یا دستمال آلوده در پلک چشم در پای مژه پیدا می شود، آژخ